بابویهی: روز شنبه 23 ذیحجه برابر با 9 مهر بود که باز مجلس بحث تشکیل شده و آقایان وارد شدند و پس از اداء مراسم نخست اینجانب بابویهی رو به آقای شیخ محمد نموده گفتم: آقای نصرتآبادی روز گذشته که از منزل ما بیرون میرفتید، با آقای نوبختی گفتگویی داشتید و من گفتار آقای نوبختی را میشنیدم ولی جواب جنابعالی مفهوم نمیشد، اکنون اگر صلاح میدانید، آن پاسختان را برای من واگو نمایید:
شیخ محمد نصرتآبادی: آقای بابویهی من در جواب آقای نوبختی گفتم: قطعاً علماء ما برای این خلافهایی که به خلفاء نسبت داده شده است، جوابهایی داده و آنها را تصحیح کردهاند، و چون این گفتار را آقای نوبختی از من شنیدند ساکت شده و دیگر چیزی نگفتند.
بابویهی: آقای نصرتآبادی شما به جای آنکه وظیفه روحانیّتی خود را اداء کنید یعنی آقای نوبختی را راهنمایی کرده و حق را برای ایشان توضیح دهید، برعکس مطلب را مغلطه نموده، و این برادرتان را در گودال هلاکت انداختید همان طوری که دأب و عادت علماء شما اهل تسنّن همینست که برای دفاع از خلفائشان از هر تأویل کردن عبارتها و تبدیل نمودن معانی و خلط مباحث دریغ ندارند؟
چنانکه نمونهای از یاوهسراییهای «محمد فؤاد عبدالباقی» را در مبحث روز شنبه 11 ذیقعده برابر با 29 مرداد برایتان نقل کردم و باطلهایی که او تأویل و توجیه نموده و به خیال خود آنها را تصحیح کرده است به عرضتان رساندم.
آقای نصرتآبادی من به شما اطمینان میدهم (چون کاملاً بررسی و تحقیق کردهام) که هر چه علمائتان در این بارهها ثبت و ضبط کردهاند، جز پرده پوشی و کتمان حق و تأویلهای بیمغز و توجیههای بدون مدرک، چیز دیگری در کار نیست و من قطرهای از آن دریای مزخرفات را (که گفتار محمد فؤاد باشد) به شما ارائه دادم تا بدانید که جمیع تصحیحهای پیشوایان شما از همین قبیل میباشد و از برهان در آنجا خبری نیست.